مقدمه

درسال 1328 در سحرگاه یک روز جمعه در رامهرمز ( در منزل پدربزرگ مادریم ) از مادر زاده شدم و پا به محنتکده دنیا گذاشتم. نوزادی چهل روزه بودم که پدرم مرا به همراه مادرم به شهر آباء و اجدادیم ( مسجد سلیمان ) برد و در انتهای دره روبروی " چاه نفت شماره یک مسجد سلیمان " در محله ای به نام " دره خرسون" در خانه پدرش اسکان داد و در شهر مسجد سلیمان شناسنامه برایم صادر شد. یکساله که شدم پدرم در سن بیست سالگی ( که ورزشکار باستانی کار زورخانه مسجد سلیمان و به نام " پهلوان اکبر" معروف بود ) به علت یک سرماخوردگی ساده بیمار شد. که این سرماخوردگی به مسلولیت و سرطان ریه او انجامید. او از سال 1329 که آغاز بیماری اش بود به مدت سه سال در مسجد سلیمان تحت مراقبت پزشک بود. ولی به علت عدم امکان درمان در مسجد سلیمان در سال 1332 برای معالجه به تهران عزیمت نمود و در بیمارستان "عیسی ابوحسین" ( بیمارستان" بوعلی" کنونی ) بستری گردید. و سرانجام درتاریخ 19 خرداد سال 1343 به علت عدم بهبود ، جان به جان آفرین تسلیم نمود و مرگ او را به کام خود کشید. از سال 1343 من "محمدرضا " فرزند ارشد او ، متکفل اداره ی زندگی مادر و خواهر و دو برادرم شدم. بدون آنکه پدرم ارث و میراثی از خود برایم بجا گذاشته باشد. از آن پس بوته خاری شدم در معرض طوفان و گردبادهای زندگی.

توضیح اینکه ، بعد از رفتن پدرم به تهران در سال 1332 که من چهار ساله بودم ، از همان زمان مادرم ( زهرا بیگم ) نوای شعر و موسیقی را در گوشم زمزمه کرد و در آغوش گرم او با خواندن لالایی های غم انگیزش ، شعر و موسیقی در وجود من نهادینه شد. و آنچه در این مجموعه می خوانید آتش و مواد مذابی میباشد که از درون آتشفشانم فوران کرده است.

فعالیتهای فرهنگی ، هنری ، مذهبی

1 - در سال 1337 در تهران ، رادیو ایران در برنامه کودک و نوجوان اجرای سرود داشتم.

2- در سالهای 1342-1340 در اهواز زیر نظر استاد "حاج شیخ ملا قرائتی" ، فلسفه اخلاق ، فن تجوید قرآن را تلمذ می نمودم و زیر نظر مشارالیه در مساجد اهواز به فعالیت در خصوص برپایی جلسات قرآن برای نوجوانان اقدام نمودم و نیز الحان قرآن را زیر نظر " شیخ آصف" فرا می گرفتم.

3- در سالهای 1356-1352 هنرجوی گوشه های آواز موسیقی سنتی در" هنرستان موسیقی ملی" و خانه مرحوم " ابوالحسن صبا " بودم و زیر نظر شادروان استاد "محمود کریمی " و استاد "محمدرضا شجریان " به فراگیری ردیف های آواز موسیقی اصیل پرداختم.

4- در سالهای 1360-1352 در سازمان فرهنگی " بزرگمهر" ، سازمان فرهنگی " شرف دانش" و مدرسه ی " آزموده " به تدریس ریاضیات / زبان و ادبیات فارسی / صرف و نحو عربی ، در مقاطع ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان اشتغال داشتم.

5- در سالهای 1360-1352 در تهران در انجمن ادبی "سعد " ( کلبه ی سعد) ، " انجمن ادبی شعرا و نویسندگان ایران "، " انجمن ادبی قلم " ، " انجمن ادبی غزل " ، " انجمن ادبی کمال " ،" انجمن ادبی رعدی آذرخشی " و" انجمن ادبی دکتر حمیدی شیرازی" ، شرکت می نمودم و فعالیت ادبی داشتم.

6- در سالهای 1364-1360 در مدرسه پاکستانی های مقیم تهران ، تالار فردوسی دانشگاه تهران / کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، اجرای سخنرانی و سرود داشتم.

7- در سال 1368 در تهران برای یاد گیری نواختن ساز سه تار نزد شادروان استاد " جلال ذوالفنون " روی آوردم.

8- در فواصل سالهای 1379-1375 در منطقه 7 آموزش و پرورش تهران ، به تدریس صرف و نحو عربی / زبان و ادبیات فارسی و تاریخ ادبیات فارسی اشتغال داشتم.

9- در فواصل سالهای 1379-1377 در تهران در روزنامه " عصر آزادگان " ، هفته نامه " پیک " ، فعالیت مطبوعاتی داشتم و مقالاتی به نام "محمدرضا روشنگر" از من به چاپ رسید.

10- در سال 1380-1379 در تهران در هنرستان " شهید مدرس " مدرسه راهنمایی حسام " " دبیرستان شهید منتظری" ( اندیشه ) ، "هنرستان چمران " و مجتمع " ایثارگران امام رضا " ، به تدریس صرف و نحو عربی / زبان و ادبیات فارسی / تاریخ ادبیات فارسی اشتغال داشتم.

سوابق تحصیلی

در سال 1335 در مسجد سلیمان تحصیلات ابتدایی را آغاز نمودم ضمن اینکه در " مکتبخانه ی استاد معنوی" و در محضر شادروان استاد آواز ایرانی" کاظم مهرپور" با دستگاه های موسیقی آشنا گردیدم.

در سالهای 1340-1337 در تهران مدرسه " قائمیه " حوالی خیابان "ری" وابسته به جامعه ی تربیت اسلامی " آیت الله اشکوری" محصل دوره ابتدایی بودم. همزمان در مدرسه " حاج ابوالفتح" خیابان "ری" تهران ، خواندن " امثله " و " صرف میر" و آموختن قرآن را شروع کردم و سرانجام تحصیلات ابتدایی ام در مدرسه " نجم" اهواز به پایان رسید.

در سالهای 1346-1340 در دبیرستان " شاپور" اهوازمحصل بودم. و به موازات درس دبیرستان ، در مدرسه " آیت الله انصاری" و مدرسه " آیت الله بهبهانی" ودر محضر شادروان "حاج شیخ ملا قرائتی" دروس حوزوی را میخواندم و همزمان دروس مقطع متوسطه دبیرستان را نیز تحصیل می نمودم.

در سالهای 1357-1346 در دو رشته ریاضیات و ادبیات فارسی تحصیل میکردم و درخرداد سال 1357 موفق به اخذ دیپلم ادبی شدم.

در سالهای 1365-1357 دانشجوی دانشگاه " شهید بهشتی " ( ملی سابق ) بودم و با احتساب تعطیلی دانشگاه ها ( به علت انقلاب 1357 ) در سال 1365 در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل شدم.

فعالیتهای اقتصادی / تجاری

در فواصل سالهای 1356-1342 در اهواز و تهران به موازات تحصیل ( در دوره های شبانه و متفرقه ) مشاغل تحصیلداری ، حسابداری دوبل ، کتابفروشی ، فروش بذر کشاورزی ، را تجربه نموده و مدت چهار سال نیز کارگر فنی بودم.

در سالهای 1360-1356 در کار تجارت خارجی ( واردات ) ، مشاور امور مالی شرکتها و حسابدار بودم. در خصوص واردات لاستیک ، نخ ، برزنت ، باطری ، لوازم بهداشتی ، لوازم جراحی بیمارستانی به ایران ، فعالیت مینمودم.

در سالهای 1362-1360 مدیرعامل شرکت تجارتی تهیه و توزیع کالا برای جبهه های جنگ تحمیلی جنوب ( خوزستان ) بودم.

در فواصل سالهای 1364-1362 عضو هیئت مدیره و مدیر امور مالی شرکت صنایع چوب ، مدیر عامل شرکت تهیه و بسته بندی زعفران بودم.

در فواصل سالهای 1370-1364 در امور صادرات و واردات و امور واریزنامه تجاری و ابطال پیمان ارزی فعالیت داشتم. و در زمینه فروش واریزنامه های صادرات " فرش " ، " سالامبور" فعالیت می نمودم.

توضیح اینکه ، در فواصل سالهای 1370- 1366 ( در تهران ) به دلیل تاثیر اعمال قطعنامه 598 و سقوط " دلارامریکا " و " مارک آلمان" و سقوط "روبل " به دلیل پاشیدگی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط " دینار کویت " ( به علت حمله امریکا به عراق ) و سقوط قیمت واریزنامه ارزی ، خسارات جبران ناپذیری در امور مالی به من وارد گردید.

لازم به ذکر است که در طول مدت تحصیل و به موازات آن ، اشتغال به کار، وابسته به هیچ حزب و گروه و دار و دسته سیاسی نبوده و نیستم. رسما اشتغال به کارهای دولتی هم نداشته ام. بلکه بطور مستقل سرگرم امور فرهنگی – ادبی بوده ام. در ضمن از طریق تدریس آزاد و اشتغال به امور حسابداری و حسابرسی و امور تجاری ، تاکنون گذران زندگی نموده و می نمایم.

هم اکنون در سال 1392 دارای همسر و سه فرزند میباشم. که فرزند ارشدم " اکبر" در کشور آلمان به فعالیت های علمی سرگرم است و در حال گذراندن دوره دکتری تخصصی ( در رشته روانشناسی ) میباشد.